01:00 14503
|
|
جوجه شیدا تیفانی می خواهد با عصبانیت و خشن رفتار کند و او در یک برنامه دوستیابی فرد مناسب را پیدا می کند. او می خواهد به نام پدر خوانده شود و می داند که چگونه با یک گربه برخورد کند، به طوری که یک چشمه ی لعنتی را به خود جذب می کند، فریادش را کنترل می کند. او خروس او را بر روی خروس او می بندد تا چهره اش چهره ای از خم شدن و خیس شدن باشد، سپس ریپ تیفانی او را تیز کرده و تیفانی را برای لعنتش تشویق می کند.