08:04 14504
|
|
امیدوارم در دوست پسر خواب خویش بماند و تصمیم می گیرد که از خواب بیدار شدن از زندگی اش بگذرد. به محض اینکه چشمهاش را باز کرد، او خروس بزرگش را زد و شروع به خوردنش کرد. پس از جلسه صحیح سخنرانی، او در بالای او صعود می کند و اجازه می دهد تا الاغ او را نابود کند.