03:24 16115
|
|
هنگامی که با یک دوست دخترش به خانه رایان وارد شد، توسط یک چکش ضربه زد. این او یک شب ایستاده بود و فکر کرد که او هرگز در زندگی خود ظاهر نخواهد شد و با این حال او آنجا با مشاعره های بزرگ خود ظاهر می شود از سینه بند او بازی که او نمیتوانست درک کند. هنگامی که اولیویا مجبور شد ترک کند، در نهایت قصد واقعی اش را داشت - او بیشتر از دیک خود به عقب می آید و او هیچ گزینی ندارد، اما دوباره هر اینچ این گربه را بپوشاند.